امام باقر عليه السّلام فرمود:
“مؤمن از كوه محكمتر است، زيرا از كوه چيزى برگرفته شود، ولى از دين مؤمن چيزى برگرفته نشود.”
أصول الكافي / ترجمه مصطفوى، ج3، ص: 339
یا صــــــــــــاحـــب الزمــــــــــــان (عج) ادرکـــــــــــــــــنـی
کاربران آنلاین
آرشیوها
آمار
مطالب با رتبه بالا کاربران تصادفی تازه چه خبر؟ رتبه موضوعات
جستجو
امام باقر عليه السّلام فرمود: “مؤمن از كوه محكمتر است، زيرا از كوه چيزى برگرفته شود، ولى از دين مؤمن چيزى برگرفته نشود.”
نظر دهید »
امام رضا عليه السّلام ميفرمود: مؤمن، مؤمن حقيقى نباشد مگر زمانى كه سه خصلت و روش در او بوده باشد: روشى از پروردگارش و روشى از پيغمبرش و روشى از ولى و امامش، اما روش پروردگارش نگهدارى راز خود است، خداى عز و جل فرمايد: «خدا عالم بغيب است و كسى را برغيب خود آگاه نكند جز رسولى را كه بپسندد، 26 سوره 72» و امام روش پيغمبرش خوشرفتارى با مردم است زيرا خداى عز و جل پيغمبرش صلى اللَّه عليه و آله را بخوشرفتارى با مردم دستور داده و فرموده است «گذشت را پيش گير و به نيكى دستور ده، 199 سوره 7» و اما روش امامش صبر كردن در زمان تنگدستى و پريشان حالى است.
اسحاق بن عمار گويد: خدمت امام صادق عليه السّلام رسيدم، حضرت با ترشروئى بمن نگريست، عرضكردم: سبب دگرگونى شما با من چيست؟ فرمود: آنچه ترا با برادرانت دگرگون ساخته، اى اسحاق بمن خبر رسيده كه در منزلت دربان گذاشتهاى تا فقراء شيعه را راه ندهند.
كنند و مصافحه نمايند، خداى عز و جل بر آنها رحمت نازل كند كه نود و نه قسمت آنبراى آنكه رفيقش را دوستتر دارد باشد و چون در دوستى برابر باشند [با هم بايستند] رحمت خدا ايشان را فرا گيرد، و چون براى مذاكره بنشينند، برخى از فرشتگان نگهبان آنها ببرخى ديگر گويند از اينها كناره گيريم، شايد رازى داشته باشند كه خدا بر آنها پرده كشيده باشد.
50» فرمود: اى اسحاق! اگر نگهبانان نشنوند، خداى عالم السر بشنود و ببيند.
ابو حمزه گويد: همكجاوه امام باقر عليه السّلام بودم، چون بار بزمين گذاشتيم، حضرت اندكى راه رفت، سپس آمد و دست مرا گرفت و گرم بفشرد، من عرضكردم: قربانت گردم، من كه در كجاوه همراه شما بودم؟ فرمود: مگر نميدانى كه چون مؤمن گردشى كند و سپس ببرادرش دست دهد خدا توجه خود را بسوى آنها افكند و همواره بآنها رو آورد و بگناهان فرمايد: از آنها فروريزيد،- اى ابا حمزه- سپس گناهان مانند برگ درخت فروريزند و آنها خالى از گناه از يك ديگر جدا شوند.
شهید علی خلیلی ۱۵ روز قبل از شهادت نامهای به رهبر معظم انقلاب نوشت و در آن نسبت به برخی اظهارات که در قبال اقدام خود میشنید، واکنش نشان داد.
متن کامل نامه شهید علی خلیلی به شرح زیر است: سلام آقا جان! امیدوارم حالتان خوب باشد. آنقدرخوب که دشمنانتان از حسودی بمیرند و از ترس خواب بر چشمانشان حرام باشد. اگر از احوالات این سرباز کوچکتان خواستار باشید،خوبم؛دوستانم خیلی شلوغش میکنند. یعنی در برابر جانبازی هایی که مدافعان این آب و خاک کرده اند،شاهرگ و حنجره و روده و معده من عددی نیست که بخواهد ناز کند… هر چند که دکترها بگویند جراحی لازم دارد و خطرناک است و ممکن است چیزی از من نماند…من نگران مسائل خطرناک تر هستم… من میترسم از ایمان چیزی نماند. آخر شنیده ام که پیامبر(ص) فرمودند: اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، خداوند دعاها را نمی شنود و بلا نازل میکند. من خواستم جلوی بلا را بگیرم.اما اینجا بعضی ها میگویند کار بدی کرده ام. بعضی ها برای اینکه زورشان می آمد برای خرج بیمارستان کمک کنند میگفتند به تو چه ربطی داشت؟!!مملکت قانون و نیروی انتظامی دارد!ولی آن شب اگر من جلو نمی رفتم، ناموس شیعه به تاراج میرفت ونیروی انتظامی خیلی دیر میرسید. شاید هم اصلا نمی رسید…یک آقای ریشوی تسبیح بدست وقتی فهمید من چکار کرده ام گفت : پسرم تو چرا دخالت کردی؟ قطعا رهبر مملکت هم راضی نبود خودت را به خطر بیندازی!من از دوستانم خواهش کردم که از او برای خرج بیمارستان کمک نگیرند، ولی این سوال در ذهنم بوجود آمد که آقاجان واقعا شما راضی نیستید؟؟ آخر خودتان فرمودید امر به معروف و نهی از منکر مثل نماز شب واجب است.آقاجان!بخدا دردهایی که میکشم به اندازه ی این درد که نکند کاری بر خلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمیکند. مگر خودتان بارها علت قیام امام حسین(ع) را امر به معروف و از منکر تشریح نفرمودید؟مگر خودتان بارها نفرمودید که بهترین راه اصلاح جامعه تذکر لسانی است؟یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند و ادعای انقلابی گری دارند حرف شمارا نمی فهمند؟؟یعنی شما اینقدر بین ما غریب هستید؟؟رهبرم!جان من و هزاران چون من فدای غربتت. بخدا که دردهای خودم در برابر درد های شما فراموشم میشود که چگونه مرگ غیرت و جوانمردی را به سوگ مینشینید.آقا جان!من و هزاران من در برابر درد های شما ساکت نمی نشینیم و اگر بارها شاهرگمان را بزنند و هیچ ارگانی خرج مداوایمان را ندهد بازهم نمی گذاریم رگ غیرت و ایمان در کوچه های شهرمان بخشکد. بشکست اگر دل من بفدای چشم مستت سر خمَ می سلامت شکند اگر سبویی منبع: وبلاگ رسمی ناهی منکر علی خلیلی
|