جابر از امام باقر عليه السّلام روايت كند كه چون پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم در روز غدير خم
دست على عليه السّلام را در دست گرفت، شيطان در ميان سپاهيانش نعره برآورد و هيچ يك از آنها چه
در خشكى و چه دريا به جاى نماند مگر آنكه در پى نعره او به سويش دويدند و گفتند: اى آقا و مولا! چه
بر سر تو آمده؟ ما هرگز از تو نعرهاى دهشتناكتر از اين نعره نشنيده بوديم. او بديشان گفت: اين پيامبر
كارى كرد كه اگر براستى اين كار تحقّق يابد ديگر كسى هرگز خدا را نافرمانى نكند. آنها در پاسخ گفتند:
سرورا! تو آدم را فريب دادى، و چون منافقان گفتند: اين مرد [پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم] از
سر هواى نفس سخن مى گويد، و يكى به ديگرى گفت: مگر نمىبينى كه چشمانش چگونه در كاسه سرش
مى چرخد؟ گويا ديوانه شده- مقصودشان پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بود-. در اين هنگام شيطان
فريادى از سر شادى زد و دوستانش دوباره گرد او حلقه زدند. او بديشان گفت: آيا مىدانيد من پيشتر با
آدم ابو البشر چه كرده ام؟ گفتند: آرى، گفت: آدم، پيمان خود را شكست ولى بخدا كفر نورزيد ولى اينان
هم پيمانشان را نقض كردند و هم به پيامبر عليه السّلام كفر ورزيدند.
پس هنگامى كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم از اين جهان رخت بربست و مردم به جاى على عليه
السّلام ديگرى را به خلافت نشاندند شيطان تاج شاهى بر سر نهاد و منبرى نهاد و روى بالش نشست،
و پيادگان و سوارگان خود را گرد آورد و بديشان گفت: شادى كنيد كه تا روز ظهور امام، خداوند فرمان برده نشود.
امام باقر عليه السّلام اين آيه را تلاوت فرمود: وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ .
امام باقر عليه السّلام فرمود: تأويل اين آيه هنگامى بود كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم رحلت فرمود و
گمان ابليس همان هنگامى بود كه در باره پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم گفتند: او از سر هواى نفس
سخن مىگويد، و شيطان در اين هنگام گمانى در باره ايشان برد و آنها گمان شيطان را تصديق كردند و تحقّق
بخشيدند.
بهشت كافى / ترجمه روضه كافى، ص: 396
با سلام و احترام !
عيد غدير مبارك !
روشن شدن پگاه ديدن دارد
پرواز دل از نگاه ديدن دارد
بر قله يِ كوهي از جهاز ِشُتُران
خورشيد كنار ماه ديدن دارد !
التماس دعا !