: در خانه على (ع) عشق و محبّت عميق موج مىزد و على و فاطمه در عمل در كنار يك ديگر بار زندگى را بر
دوش مى كشيدند، على آب و هيزم و آذوقه فراهم مى نمود و زهرا آرد تهيّه كرده و نان مى پخت و خانه را
رفت و روب مى نمود.
فاطمه زهرا (س) زندگى زاهدانه و غذاى ناگوار و لباس درشت بافت و خشن را تحمّل مىنمود و فقط رضايت
خدا و رضايت رسول خدا و همسر گرامى خود را در مدّ نظر داشت.
از امام على (ع) نقل شده است: فاطمه در خانه من بود، در حالى كه از تمام كسان پيامبر (ص) در نزد او عزيزتر
و محبوبتر بود، او آنقدر با مشك، آب آورده بود كه سينه اش مجروح شده بود و آنقدر به دست خود آسياب كرده
بود كه دستانش خشن گشته بود و خانه را آنقدر رفته بود كه لباسهايش خاك آلوده شده بود و آنقدر زير ديگ را
روشن كرده بود كه جامه هايش چركين و دود آلود شده بود و بسيار لاغر و نزار گشته بود.
به همين جهت به نزد رسول خدا (ص) رفت و خواستار كنيزى شد كه در كارهاى منزل به وى كمك كند، آن حضرت
فرمود: من به تو چيزى مى آموزم كه بيش از كنيز به حال تو سودمند است، وقتى از نماز فارغ شدى، پيش از آنكه
به چپ و راست خود بنگرى 34 بار اللَّه اكبر بگو و 33 مرتبه الحمد للَّه بگو و 33 مرتبه هم بگو سبحان اللَّه،اگر چنين
كنى، خداوند نيرو و نشاط در انجام كارها به تو عنايت مى كند.
بعد از مدّتى كه گشايشى در امور حاصل شد، پيامبر (ص) خدمتكارى به نام (فضّه) را براى خدمت به نزد فاطمه (س)
فرستاد، امّا فاطمه (س) با فضّه مانند ساير زنان عرب نسبت به خدمتكاران خود رفتار نكرد، بلكه او در كار خانه، روزها
را ميان خود و فضّه تقسيم نمود.
روزى امام على (ع) به خانه آمد و به فاطمه (س) فرمود: آيا چيزى دارى كه براى طعام بياورى؟ فاطمه (س) فرمود:
به حقّ آن، خدايى كه نام تو را بزرگ داشت، سه روز است كه هيچ چيز در خانه نداريم.
على (ع) پرسيد: پس چرا چيزى به من نگفتيد؟
فاطمه (س) فرمود: رسول خدا (ص) مرا از درخواست از شما منع كرد و فرمود: (از پسر عمويت چيزى مخواه، اگر
چيزى آورد كه هيچ، و گر نه از او تقاضايى مكن)، آنگاه حضرت على (ع) براى طلب روزى از منزل بيرون رفت، از
مردى يك دينار وام گرفت و به سوى منزل حركت نمود، در راه با مقداد بن اسود بر خورد كرد و از وى پرسيد: تو
را چه شده كه اين وقت شب از منزل بيرون آمدهاى؟ مقداد گفت: اى امير المؤمنين، گرسنگى باعث خروج من شده
است، امام على (ع) فرمود: من نيز به همين جهت بيرون آمدهام و يك دينار وام گرفتهام، اكنون تو را بر خود مقدّم
مىدارم و دينار را به مقداد داد و به سوى منزل روانه شد، در منزل مشاهده كرد رسول خدا (ص) در خانه است و
فاطمه زهرا (س) به نماز اشتغال دارد، چون نماز زهرا (س) به پايان رسيد، همراه خود طبقى سر پوشيده آورد و
بعد از برداشتن سرپوش على (ع) ظرفى پر از گوشت و نان مشاهده نمود، با تعجّب پرسيد: فاطمه اين غذا را از
كجا آورده اى؟
فاطمه (س) پاسخ داد: اين از جانب خداست، خداوند هر كس را كه بخواهد بىحساب روزى مىدهد.
رسول خدا (ص) فرمود: سپاس خدايى را كه تو را مانند مريم سرور زنان بنى اسرائيل قرار داده، آنگاه همگى از
آن ظرف غذا خوردند و تا يكماه هيچ از آن غذا كاسته نشد، اين طبق بهشتى هم اكنون در نزد قائم آل محمّد (عج)
است كه او از آن غذا تناول مىكند.
فاطمه (س) از زمان ازدواج تا هنگام وفات پاسخگوى مسائل شرعى زنان بود و فرهنگ وحى را به آنان مىآموخت
و ايشان را از معرفت سيراب مىكرد، آرى اين بانوى نمونه در تمام مراحل زندگى به عنوان شخصيتّى بارز به ايفاى
نقش پرداخت و لحظهاى از تلاش در راه رضاى پروردگار باز نايستاد.
قصص الأنبياء ( قصص قرآن - ترجمه قصص الأنبياء جزائرى)، ص: 720-718