و بدان اى مفضّل! كه سر معاش آدمى و زندگانى نان و آب است، پس نظر كن كه چگونه تدبير كرده
است امر را در اين دو چيز زيرا كه چون آدمى را احتياج به آب شديدتر است از احتياج به نان بنا بر آن
كه صبر او بر گرسنگى زياده است از صبر بر تشنگى، و احتياجش به آب بيشتر است از احتياج به نان
زيرا كه محتاج است به آب از براى خوردن و وضو ساختن و غسل كردن و شستن جامهها و آب دادن
چهار پايان و زراعتها، لذا آب را فراوان گردانيده كه نبايد خريد تا آن كه آدمى را در تحصيل آن كلفتى
و مشقتى نبوده باشد، و نان را چنان مقرّر فرموده كه به چاره و حركت تحصيل آن بايد كرد تا آدمى
را آن شغل از طغيان و ارتكاب به امور باطله باز دارد، نمىبينى كه كودكى را كه هنوز به حد فهم و
ادراك و تعلّم نرسيده به معلّم مىدهند كه از بازى و ارتكاب امورى چند كه موجب فساد خود و اهل
او مى شود باز دارد؟
توحيد مفضل / ترجمه علامه مجلسى، ص: 114