امروز پنج شنبه 25 شهریور ماه 1395 مرکز تخصصی فقه واصول فاطمة الزهرا (س) اردکان مراسم
افتتاحیه سال جدید تحصیلی را برگزار نمود . ابتدا طلاب در کنار شهید گمنام مدفون در حیاط مدرسه
به قرائت زیارت عاشورا پرداختند و سپس یکی از خواهران به قرائت پیمان نامه پرداخت.
(گزارش کامل مراسم بعدا بارگذاری خواهد شد.)
متن پیمان نامه با شهید گمنام:
“حمد و سپاس خداي بينياز و منان را سزاست كه توفيق عهد و پيمان با خون سالار شهيدان
و همزيستي و همبستگي با شهدا را به ما عطا فرمود.سلام اي روح پاك و آسماني! اي فرياد
رساي الله اكبر! اي طنين زيباي حقيقت!سلام اي برگزيده! اسوهي رشادت، اسطوره دلاوري،
سلام بر تو و نجابتت!دوست دارم گمنام باشي و گمنام خطابت كنم، مگر نه اينكه گمنامهاي
شهيد نظر كرده هاي زهراي اطهرند؟!
سلام شهيد گمنام؛درود بر اشك و لبخند خدا گونهات … كاش مي شد از پشت چشم هاي
خفته، نوشيدن مي شهادتت را نظاره مي كردم كاش مي شد در ماوراي زمان فهميد كه بر
دامان كدامين نور خدا سر نهادي و به آسمان اوج گرفتي.
تو همان شاهد شهري و شهر بي تو چقدر كمرنگ است. چرا مرا خواندهاي؟ آری مرا خوانده ای….
می دانم که خوانده ای… وقتي پاهايم آرام آرام به سمت مزارت می آیند يعني تو مرا دعوت
كردهاي.شاید مرا خوانده ای تا عقده ی دل بگشایم … شاید خوانده ای تا عهدی تازه کنم….
امروز خودم را با قلم و انديشه مسلح كردهام و آن تفنگ را كه به من سپردي براي وقتش نگاه
داشتهام …اما…اما گاهي كه بار سنگين اين مسئوليت را بر دوشم احساس ميكنم دلم براي
آسمان تنگ ميشود و تو ميداني كه در اين وانفساي دنيا پيمودن راه آسمان چقدر دشوار است.
پس تو همراهيم كن تا شايد من هم به آسمانيان بپيوندم، تا شايد من هم يكي از آناني باشم كه
امام عصر (عج) نشان لياقت به آنان عطا كند؛ تا شايد من هم مثل تو پر باز كنم و پرواز كنم.
دعايم كن…
كاش از ما نپرسند كه بعد از شهدا چه كردهايد؟! آخر از سخن گفتن شرم دارم! از صداي خوابآلودهام
شرم دارم! گفته بودم که مرا خوانده ای … آری…وقتي اشك مي آيد يعني تو مرا خواندهاي!
مرا به سير عاشقانه و سلوك عارفانهات درياب، دستم را بگير در اين وانفساي زمانه تنهايم مگذار
اكنون كه سختي وبي قراري ها بيتوته مي كنند. نداي ادركني بلند و تحمّل تنهايي گران است.
برايم دعا كن اي مستجاب الدعوه و حلالم كن مرا به واسطه جهل خويش حلالم كن تا مديون
خون ساري و جاريات نباشم و ديني به درخشش وجود تابندهات برايم نماند. حلالم كن.فقط
دعایم كن كه دير نشده باشد و هنوز بهار زندگيم پايدار باشد!شفاعتم كن كه خداي بي كران
آمرزندهام در اين راه پر تلاطم تنهايم مگذارد.
و شما گمنامان پر آوازه؛ شمايي كه به گفتهي سيّد علي – که جانم فداي لبخندش باد –
ستاره هاي راهنماييد، خضر راهم شويد و تا وصال آب حيات دستم را رها نكنيد.
پس با تو و رهبرت و امامت و خدايت هم پيمان ميشوم تا از هرآنچه كه در خدمت اسلام،
انقلاب، ولايت، رهبري و ارزشها قرار گرفته باشد، تا پای جان دفاع كنم.
و از تو می خواهم که در این راه یاریم کنی . تو را به زهرا قسم دستم را بگیر…. یاریم کن…
چرا که امروز با ما همسایه شده ای بیا و حق همسایگی به جای آور و دست ما کنیزان زهرا
را بگیر.
به امید آن روز که در پیشگاه خدای منان نیز در یک صف حضور پیدا کنیم.”