خاطره ای از شهید جهان آرا ارسال شده در 18 اردیبهشت 1394 توسط مرکز تخصصی فقه و اصول فاطمه الزهرا(س) اردکان در بدون موضوع با خدایش عهدی بسته بود؛ صبح زود همین که از خانه بیرون زد گفت: مسابقه می دهیم از الان تا شب. همان لحظه چشمش افتاد به دختری که از سر کوچه می آمد، نگاهش را کج کرد و به شیطان گفت: ” فعلا یک هیچ به نفع من… “
روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد