روزى ابو جهل به دنبال پيامبر- صلّى اللَّه عليه و آله- مىگشت تا آن حضرت را اذيّت كند. پيامبر را در حال
سجده ديد. سنگى را برداشت تا بر سر او بكوبد. سنگ به دستش چسبيد! و تنها راه نجات را در يارى
خواستن از پيامبر- صلّى اللَّه عليه و آله- ديد. و حضرت دعا كرد و سنگ از دستش جدا شد و افتاد.