در حكمت نزول باران تأمل كن. تدبير چنان ديده شد كه باران از بلندى بر زمين بريزد تا نقاط بلند
و برافراشته را نيز سيراب نمايد. اگر از پايين مىجوشيد به برخى از زمينهاى بلند نمىرسيد، در
نتيجه كشتزارهاى زمين كاهش مى يافت.
نمى بينى كه زمينهاى آبى بيش از ديمى است؟
با نزول باران، زمين زنده مى شود، دشتهاى گسترده و دامنه كوهها كشتزار مى گردد و غلّه
فراوان به بار مىنشيند. نيز بدين وسيله، دشوارى انتقال آب از جايى به جاى ديگر از دوش
مردم برداشته مىشود و ديگر بر سر آب، ميان آنان درگيرى و مشاجره و ستم رخ نمى نمايد
و چنين نمى شود كه عزيز و نيرومند، آن را در تحت يد خود گيرد و ناتوان از آن محروم گردد.
همچنين وقتى كه تقدير بر آن قرار گرفت كه باران از بالا بر زمين سرازير شود، اندك اندك و
دانه دانه فرو مى ريزد تا در زمين نيز فرود و آن را سيراب سازد. اگر ناگهان يكباره بر زمين
مى ريخت در زمين نفوذ نمى كرد و كشتزارهاى روينده و ايستاده را نابود مى كرد. پس به
تدريج و دانه دانه مى ريزد تا دانه هاى داخل زمين را بروياند و زمين و كشتزار تشنه را زندگى بخشد.
نزول باران منافع ديگرى نيز دارد.
باران، بدنها را نرم مى كند، هوا را صاف و پاكيزه مى گرداند و وبا را از ميان مى برد، آفات درختان
و گياهان را كه «يرقان» مى نامند، نابود مى كند و ديگر فوايد [ى كه ذكر آنها به درازا مى كشد.]
اگر كسى بگويد: آيا در برخى از سالها از شدت و كثرت باران زيانهاى فراوان به هم نمى رسد؟ يا
نزول تگرگ غلات را نابود نمى سازد؟ و بخار حاصل از آن، در هوا باعث بيماريهاى فراوان و آفات
بسيار نمى گردد؟
[در پاسخ] گفته مى شود: گاه در نزول باران زياده روى مى شود؛ زيرا به سود انسان است و با
اين كار از فرو رفتن در گناه و استمرار و اصرار بر آن پرهيز مى كند. در اين صورت مصلحت دينى
و اخروى مهمتر و راجحتر از زيان احتمالى در مال اوست.
شگفتيهاى آفرينش (ترجمه توحيد مفضل) ؛ ص138-137