توبه پذیری خداوند
عارف نعرهای زد و روی زمین افتاد…..
یكی از عرفا شبی از كنار خانهای میگذشت و صدای ناله زنی را شنید كه به شوهرش میگفت: حتی اگر به من غذا هم ندهی و مرا هم بزنی و یا اگر زن دیگری اختیار كنی و از من روی بگردانی، من از این خانه، جای دیگری نمیروم. آن عارف نعرهای زد و روی زمین افتاد و از هوش رفت. وقتی به هوش آمد، از او پرسیدند: چه اتفاقی برای شما افتاد كه این گونه از هوش رفتید؟ گفت: ندایی به گوشم رسید كه میگفت: اگر هزار بار هم گناه كنی و توبه نمایی از گناه تو خواهیم گذشت اما اگر از در خانه ما به كس دیگری پناه ببری از تو نخواهیم گذشت.
منبع :
مصابیح القلوب،ص 154