ابو حمزه گويد: همكجاوه امام باقر عليه السّلام بودم، چون بار بزمين گذاشتيم، حضرت اندكى راه رفت، سپس آمد و
دست مرا گرفت و گرم بفشرد، من عرضكردم: قربانت گردم، من كه در كجاوه همراه شما بودم؟ فرمود: مگر نميدانى
كه چون مؤمن گردشى كند و سپس ببرادرش دست دهد خدا توجه خود را بسوى آنها افكند و همواره بآنها رو آورد و
بگناهان فرمايد: از آنها فروريزيد،- اى ابا حمزه- سپس گناهان مانند برگ درخت فروريزند و آنها خالى از گناه از يك ديگر
جدا شوند.
أصول الكافي / ترجمه مصطفوى، ج3، ص: 261