- زفاک
- نورفشان
- یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ
- مرضیه کرنوکر
- شهریور 1401 (3)
- خرداد 1401 (3)
- اردیبهشت 1401 (4)
- اسفند 1400 (1)
- بهمن 1400 (1)
- دی 1400 (1)
- آبان 1400 (6)
- مهر 1400 (6)
- شهریور 1400 (3)
- فروردین 1400 (1)
- بهمن 1399 (2)
- دی 1399 (1)
- بیشتر...
شن | یک | دو | سه | چهار | پنج | جم |
---|---|---|---|---|---|---|
<< < | > >> | |||||
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
- امروز: 853
- دیروز: 876
- 7 روز قبل: 1425
- 1 ماه قبل: 7839
- کل بازدیدها: 209231
- همه
- بدون موضوع
- رهبری
- گزارش فعالیتهای مدرسه
- مناجات
- روایات اهل بیت(ع)
- روزه
- ماه مبارک رمضان
- دوستی و دشمنی
- یاری دیگران
- استغفار و آثار آن
- صبر
- امر به معروف ونهی از منکر
- نماز
- تواضع
- صله رحم
- قناعت
- نیکی به پدر و مادر
- انصاف و عدل
- اصلاح فی ما بین
- رازداری
- سخاوت
- حق زن و شوهر
- کار با دست
- انتظار ظهور
- آخرالزمان
- حکایات
- تبریک ها
- تسلیت ها
- حرفهای خودمانی
- قرآن کریم
- ازدواج
- شهدا
- مسائل اجتماعی
- دین و طب
- احادیث پزشکی
- عجایب خلقت
- عفاف و پاکدامنی
- کلامی از بزرگان
- مسائل سیاسی
- پیامبر(ص)
- ائمه علیه السلام
- وهابیت
- اخلاقی
- امام حسن (ع)
- سبک زندگی
- دلنوشته
- راهکارها
- آیین همسر داری
- سبک زندگی اسلامی
- دفاع مقدس
- احکام
- کتاب و کتابخوانی
- داستانی
- فعالیت های پژوهشی مرکز
- مناسبتها
- پزشکی،میوه درمانی
- چشمزخم و درمان آن
- احادیث، بهترین روز ناخن گرفتن
- چکیده پایان نامه
- اخلاقی
- قرآنی
- امام حسین (علیه السلام)
ابو الصباح از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است:
“به خدا سوگند كه روزه ماه شعبان و ماه رمضان بمنزله قبول توبه است از طرف خداوند است.“
پاداش نيكيها و كيفر گناهان / ص168
چهار خصلت است كه هر كس داشته باشد در پناه خداست:
عبد اللَّه بن ميمون از امام صادق (ع) و او از پدرانش نقل مى كند كه پيامبر خدا (ص) فرمود:
“چهار چيز است كه در هر كس باشد، خداوند حمايت خود را به او مى گستراند و او را وارد بهشت و رحمت خود مى كند:
اخلاق نيكو كه با آن با مردم زندگى كند و مهربانى با مصيبت ديده و مهربانى با پدر و مادر و نيكى به برده.”
الخصال / ترجمه جعفرى ؛ ج1 ؛ ص327
آورده اند که روزی مردی به خدمت فیلسوف بزرگ افلاطون آمد و نشست و از هر نوع سخن می گفت. در میان سخن گفت: « امروز فلان مرد از تو بسیار خوب می گفت که افلاطون عجب بزرگوار مردی است و هرگز کسی چون او نبوده است.»
افلاطون چون این سخن بشنید سر فرود برد و سخت دلتنگ شد.
آن مرد گفت:« ای حکیم! از من تو را چه رنج آمد که چنین دلتنگ شدی؟»
افلاطون پاسخ داد:« ای خواجه! مرا از تو رنجی نرسید. ولی مصیبت بالاتر از این چه باشد که جاهلی مرا ستایش کند و کار من او را پسندیده آید؟ ندانم کدام کار جاهلانه کرده ام که او خوشش آمده و مرا به خاطر آن ستوده است!
در خبرها اورده اند که مردی صبح گاهان برای ادای نماز صبح روانه مسجد شد در راه پایش سر خورد و در گودالی اب فرود آمد به منزل برگشت و پس از تعویض لباس دوباره روانه مسجد شد .
دوباره همانجا سر خورد و به گودال افتاد. مرد به سوی خانه برگشت برای بار سوم لباس پوشید و روانه خانه خدا گردید.
وقتی به گودال آب رسید دید مردی فانوس به دست منتظر او ایستاده …
مرد فانوس به دست گفت من منتظر تو هستم تا تو را به سلامت به مسجد رسانم
عابد قصه ما از او تشکر کرد و با هم روانه مسجد شدند
وقتی به مقصد رسیدند مرد عابد قصه ما از مرد فانوس به دست پرسید
تو که هستی و برای چه به من کمک کردی .. مرد فانوس به دست جواب داد ….
من شیطانم .. بار اول که به زمین خوردی دوست میداشتم که ازبرگشتن منصرف شوی
ولی تو با برگشت خود موجب شدی خداوند تمام گناهان خویشاوندانت را عفو نمایدو در مرتبه دوم که به زمین خوردی لباس پوشیدی و برگشتی.
خداوند گناهان تمام مردم دهکده ات را بخشید.
ترسیدم اگر بار دیگر به زمین بخوری خداوند به خاطر تو از سرتقصیرات تمام مردم زمین بگذرد بنابراین چاره را در آن دیدم که شما را به سلامت به مقصد رسانم.